- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
امشب دلیل مستیام از هر جهت تویی دنـیا تـویی بـرای مـن و آخـرت تـویی شایسـتـه مـردِ هـیـمـنه سـلـطنت تـویی نور خـدا به هـیبت انـسـان فـقـط تویی در جـلـوهات خـدا شده تـكـرار، یاعلى تو بـودى و خـدا و جـهـان آفـریـنیات تو بودى و ملائك و خلـوت گـزینیات صدها هزار سال پس از همنـشـینیات حالا رسـیده وقـت ظـهـور زمـیـنـیات حـالا رسـیـده مـوعـد دیـدار، یـا عـلـى من سینه چاک روی توأم، کعبه نیز هم گـرم طـواف کـوی توأم، کعـبه نیز هم من در نـماز سوی توأم، کعـبه نیز هم مـدیـون آبـروی تـوأم، کـعـبه نـیـز هـم ای قـبـلـهگـاه، کـعـبـۀ سـیّـار، یـا عـلى کعبه اگر كه چاک گریبان گشوده است ثابت نمود، عـاشقـت از قبل بوده است صحنی که خاک مقدم مریم زدوده است در را به روی بنت اسد وا نموده است مختصِ توست، مُعجـزِ بسیار، یا عـلى مِنْ بعد از این علامت توحید، علم شده مـاتِ تـجـلّـیِ تــو خــداونــد هـم شــده بـتـخـانـۀ حـجـاز، دگـر مـحـتـرم شـده بیت الـحـرام بعـد تـو بیت الـحـرم شده شد با شرافـت این در و دیوار، یا على دادم زکف به شوق مـدیحت، قـرار را واجب شده است سجـده کنم نام یار را میزان کجاست، تا که بسنجد عـیار را نـشـنـاخـتـیـم غـیـر تـو پـروردگـار را مـاتم از این شـبـاهـت رفـتار، یا عـلى در لا اله غـیـر تو خـوانـدیم، جـا نـشد من هـیچكـس برای دلـم مـرتـضا نـشد مـؤمن نشد هر آنکه ز کفـرش دوا نشد پس لا شـریکٓ لَهْ که حـقـیـقـت ادا نشد من به یـقـین رسـیدهام ایـنـبار، یا عـلى آنـقـدر مِـی زدم عـلـنی عـشـق میکـنم امـشب اویـسـم و قـرنی عـشق میکـنم با جـمـلۀ یَـمُـت یَـرنـی عـشـق میکـنم من با ابالحـسن، حـسنی عـشق میکـنم دیــوانـهام، پـیــالـه نـگـه دار یـا عـلـى عشقم اگر علیست سرِ دارَم آرزوست من سر گـذشتِ میـثـم تـمارم آرزوست خـرما فـروخـتن بشود کـارم آرزوست رسـوا شـدن مـیـانـۀ بـازارم آرزوست بـالای دار از تـو زنـم جـار، یـا عـلـی هر کس که دید اوج تورا بال و پر فروخت نهج البلاغه از نمک تو شکر فروخت آنقدر غمزههای نگاهت، نظر فروخت هر کس که دید سر به جنون زد جگر فروخت عـشاق را تـویی تو خـریـدار، یا عـلى پر میدهـیـم مـرغ دل خـویش تا نجف كـنج ضـریح گـوشه ایـوان طلا نجـف پُر شد قـنوت هر شـبم از ذكر یا نجف من سالهاست خـواسـتهام از خـدا نجف خواندم دعای وصل تو بسیار، یا عـلی سر میدهم سروش نجف روزیام کنید ابـر گـنـاه پـوش نجـف روزیام کـنـید هـستم پـیـاله نوش نجـف روزیام کنید دیدار می فـروش نجف روزیام کـنید پس تا نجف بگو: صد و ده بار یا على در این مسیر دیدۀ گریان مُـقـرب است در صحن شاه، ریگ بیابان مقرب است در خانهای که کلب نگهبان مقرب است زانـو زدن مـقـابـل ایـوان مـقرب است پس سجده میکنم به تو اینـبار، یا علی گـرچه بـرات، مـالک اشـتـر نمیشویم مـقــداد نـیـسـتـیـم، ابـوذر نـمـیشــویـم سلمان نـبوده مُحـرِم این در نـمیشـویم اینها که جای خود سگ قنبر نمیشویم امـا تـویی هـمـیـشه مـددکـار، یا عـلـی توحید محض، باعث ایجاد حیدر است بالای عـرش افضل اوراد حـیدر است آنکس که جام دست نبی داد حیدر است زهرا عروس خانه و داماد حیدر است ای در نگـاه عـشـق، عـلـمـدار یا عـلی مـولی الـمـوحـدین، نـفـحـات پـیـمـبری نَـفـسِ رسـول، بـاب نـجـات پـیـمـبـری رمـز شـفـاعـت عــرصـات پـیـمـبـری مِیـلِ حـیـات و کُـنهِ صفـات پـیـمـبـری پیـغـمـبر است بر تو گـرفـتار، یا عـلی حُبّ عـلی نتـیـجـۀ احسان فـاطـمهاست او هل اتای فـاطـمه، قـرآن فاطمهاست اسـباب شـادی لـب خـندان فـاطمهاست این مرد مهربان به خدا جان فاطمهاست زهـرا توراست یار و وفـادار، یا عـلى آنجا که نیست نام تو جای نشـست نیست بیچاره آن کسی که ز جام تو مست نیست بر روی دستِ دست خداوند دست نیست این ورطه جای آنکه یقینش شکست نیست لعنت به هر که میکند انکـار، یا علی ای شیـر پـاک، ای ثـمـر لـقـمـۀ حـلال خونم حـلال تو شده یا سیف ذیالجلال گـرما بده شـراب شود غـورههای کال ما را به غیر هجر نجف نیست یک ملال امضا بـزن به نـامهام ای یار، یا عـلی ای اولـیـن تـلاوت قــرآنِ قــبــل از آن ای اولـیـن امـام مـسـلـمـان قـبـل از آن آیـات مـومــنـون نــمـایـان قـبـل از آن ای صـاحـب ولایت دوران قـبل از آن قـرآن بخوان بگو تو ز اسرار، یا علی قـاری شدی و تیـر و سـنانت نریخـتـند سـنگ جـسـارتی به لـبـانت نـریخـتـنـد با خـیـزران به سمت دهـانت نریخـتـند مـشتی حـرامـزاده به جـانت نـریخـتـند وای از حسین و مجلس اغیار، یا علی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شهر مکه گشته امشب وادی طور دگر در جهان پیچیده امشب نفخۀ صور دگر هر کجا را بنگـری برپا شده شور دگر سر زده از آسـمانها مـاه پُـر نـور دگر هر دلی گردیده از یمن وجودش منجلی زینت بیت خـداونـد مـبـین گـشـته عـلی فـاطمه بنت اسد سر تا به پـایش ناز شد با خـدای مهـربان خویش گـرم راز شد بار دیگـر از کـرامات خـدا اعجـاز شد نـاگهـان دیـوار بیت الله از هـم بـاز شد بـا نـدای ادخـلـوا وارد به بـیـت الله شـد زیـنـت بـیـت خـدا نــور ولـی الـلـه شـد هر دو گل از لطف خالق شامل احسان شدند مادر و فرزند در بیت خدا مهمان شدند هر دو از الطاف یزدان چون مه تابان شدند زین همه لطف و کرامات خدا حیران شدند فاطـمه بنت اسد در بیت حق مـادر شده کعبه پر از عطر و بوی حضرت حیدر شده بر لب اهل ولا امشب بُـوَد شـور و نـوا آمـده تـفــسـیــر کـل آیــههـای هـل اتـی روشن از نـور علی شد بیت حیّ کبریا تاسه روز از لطف حق بوده است مهمان خدا بعد از آنکه صاحب خانه برون از خانه شد روبروی کعبه احمد محو آن دُردانه شد خانـۀ کعـبه شده از مقـدمش خُـلـد برین آمده از لطف خاص حـق امیرالمومنین آمده آن کس که باشد در جهان حامی دین شادمان شد از وجودش قلب ختم المرسلین کـوری چـشـم تـمـامی حـسودان زبـون خواند حیدر بر روی دست پیمبر مومنون عالم از یمن قدوم او پُر از شور و شعف آمده روی زمین حوران جنّت صف به صف بهر تبریک آمده جبریل در بیت الشرف شد عیان روی چو ماه مرتضی شاه نجف جـبـرئـیل وحی داده بر هـمه عـالم پـیام سر زده در سـیزده ماه رجب مـاه تـمام شیعیان شادند امشب شمع محفلها تویی ای امـیـد نا امـیـدان کـعـبـۀ دلـهـا تویی همسر زهرای اطهر، هستی طاها تویی با نگاهت یا عـلی حلال مشکلها تویی بعد پیغـمـبر تویی بر عـالم هـستی امیر امشب از لطف و کرامت یاعلی دستم بگیر ما همه محـو گـل روی چو ماه حیدریم شکـرلله شـیـعـۀ با عـزّ و جـاه حـیـدریم در شب مـیلاد حـیدر در پـناه حـیـدریـم مست جام عـشق حـیدر با نگاه حیـدریم مرتضی کارش بود تا حشر ذرهپروری حـیدریام حیدریام حـیدریام حـیدری با بـدیهـایم خـودم دانم که عار حـیدرم هـرچه هـستم شکـرلله از دیـار حـیـدرم جرعهنوش جرعهای از چشمهسار حیدرم افتخار من شده این، ریزهخـوار حـیدرم هرچه دارم باشد از این حـیدر والاتبار بر من مـسکـین ولای او بـداده اعـتـبار بر سر کوی تومن چون سائل دل خستهام از همه عالم بجز تو یا عـلی بگسستهام تو کرم کردی و من تنها به تو دل بستهام در شب مـیلاد تو در محفلت بنـشستهام از طـفـولـیت عـلی مـسـت تـولای توأم از کـرامات خـدا خـاک کـف پـای تـوأم درس عشق وعاشقی راازعلی آموختیم پای درس عشق مولا لحظه لحظه سوختیم حُبّ و مهر او درون سیـنهها اندوخـتیم دست خالی دیدگان را بر نگاهش دوختیم مرتضی بر عالم هستی امام و مقتداست هر چه داریم ازولای حضرت مشکل گشاست من کـیم طفـل دبـسـتان شـما یا مرتضی من کـیم خـار گـلـستان شما یا مـرتضی شامـلم گـردیده احـسان شـما یا مرتضی گشتهام ریزه خورخوان شما یا مرتضی من(رضا)هستم که از لطف شما شرمندهام از شما دم میزنم مـولای من تا زنـدهام
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کعبه در آمدنش لحظه شماری میکرد صحن را از قدمش آینه کاری میکرد عشق ظاهر شد و گِردش به طواف آمده است ناگهان رکنِ یمانی به شکاف آمده است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
در حقیقت معنیِ دین؛ جلوۀ ایمان علیست بعدِ توحید و نبوٌت بهترین برهان علیست آن هـمـای آفـریـنـش مـایۀ فـخـرِ جـهـان آخرین تفسیرِ دین، از منظرِ قرآن علیست نورِ علم و معرفت از سینهاش جاری بوَد هم سعادت، هم کرامت، عزٌتِ انسان علیست ریشۀ عدل و عدالت از عـلی شد استوار صورتِ جاویدِ عدل و معنیِ میزان علیست آن که دارد یک جهان آئینه در لبخندِ خویش آن که فرمانِ خدا را میبرد از جان علیست بارها قرآن ز شأنِ او سخن با خلق گفت وارثِ نورِ محمّد گـوهرِ یزدان علیست بـیرقِ تـوحـید را یکسر بر افـرازد عـلی شورِ ایمان، نورِ قرآن، چشمۀ رضوان علیست قـوٌت و قـلـبِ پـیـمـبر، مـقـتـدای فـاطـمه در کـتابِ آفـرینـش آیۀ عـرفـان علیست چشمِ عالم خیره شد تا کعبه را آن گونه دید در طلوعِ فجرِ صادق، کعبه را مهمان علیست عـلتِ خـلـقـت هـمانا در عـلی معـنا شود اوّلین سنگِ بـنای عـالمِ امکـان علیست دل به دریا زن مترس از موج های روبرو چون در این دریای هول انگیز کشتیبان علیست!
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
گـویند حـریم کعـبه، در داشـته است از «سیزده رجب» خبر داشته است ****************** خورشید ز شهر مکّه چون سر میزد در سـیـنـه، کـبـوتـر دلـم، پـر میزد ****************** دل در صـدف مهـر عـلی، دل بـاشد جـانهـا بـه ولایـش مـتـمـایـل بـاشـد گـفتند که ذوالفـقار او را دو دَم است تـا مـرز مـیـان حـقّ و بـاطـل بـاشـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دریـا بـدون مــاه تــلاطـم نـمـیکـنـد تا نور توست، راه کسی گم نمیکـند در لحـظههای سـبز مناجـات با خـدا حتی کـلـیـم چون تو تـکـلّـم نـمیکـند در زندگی غذای تو شد نان جو، نمک مرد بهـشت، روی به گـندم نمیکـند جان پیـمـبری! اگر از او جـدا شوی یک غنچه این بهشت تبـسّم نمیکـند او راحـت تـو و تـو قــرار پـیـامـبـر وقتش رسیده است که یک آرزو کنی این خـاک را زلالتـر از آبرو کـنی تا عرش شانههای نبی کردهای عروج تا مثل او به دعوت معـراج رو کنی دنیا به حسرت نگهت زیر پات ماند تا چند کفشهای خودت را رفو کنی؟ همصحبت تو نیست کسی غیر فاطمه برخـیز سـمت آیـنه تا گـفـتگـو کـنی زیباترین طـلیعۀ قدر تو فـاطـمهست وقت «سلونی» است که خود را نشان دهی تا که خبر از آن طرف آسـمان دهی در بـسـتـر پـیـمـبـر اگـر آرمــیـدهای این آروزی توست به جایش تو جان دهی تا که حدیث منزلت از شأن تو گواست شرح نـگـین خـاتـم پیـغـمـبران دهی جنگید با تو «عَمرو» و به لطفت اسیر شد بـاور نمینـمود به او هـم امان دهی حـالا بـیا کـلـید بهـشت خـدا به دست باید که راه را به محبّان نـشان دهی ای مرد زخـم خوردۀ میدان جنگها بر چهرهات نگاه پیمبر چه دیدنیست وقت وصال این دو برادر چه دیدنیست زیبـاتـرین تـرانۀ صبح قـیامت است ساقی کنار چشمۀ کوثر چه دیدنیست این روشن است سایۀ حق در وجود توست کعبه ز نور توست منوّر، چه دیدنیست وقتی شکوه قـدرت تو جـلـوه میکند در دستهای تو در خیبر چه دیدنیست بر بال جـبـرئـیل نـوشـته فـضـائـلت این بال و پر برای پیمبر چه دیدنیست اهل سـقـیفه از تو چه دورند یا علی نور شـما نـشانۀ صبـح سـپـیده است خلقت گلی ز باغ بهار تو چیده است گویا فرشتههای خودش را خدای نور از روشـنای نـور شـما آفـریـده است مولا هـنـوز سـورۀ وحـیـی نـیـامده، آیات مـؤمـنون ز لبانت وزیـده است وقـتِ کـرامت است رکـوع نـماز تو ای مرد مرحمت! که نظیر تو دیده است این گـریهها و آه یـتـیـمانه هر سحـر پای تو را به سمت خرابه کشیده است ای مـعـنـی غــدیـر خـدا و پـیـامـبـر
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
مائیم و اعتکافِ علی، سیزده شب است حجّاجِ در طوافِ علی، سیزده شب است دلبسته در کلافِ علی، سیزده شب است مست میِ مُضاف علی، سیزده شب است مـائـیـم دلـســپــردۀ دیــدار، یـا عــلــی امشب مرا تـقـرّب تو نیّت است و بس این بهـترین زمیـنۀ تربیت است و بس در تربیت، مسیر، عبودیت است و بس کُنهِ عـبودیت، ز ربـوبیّت است و بس دیـدیم در تو ما، ربـوبـیّتِ یار، یا علی من سینه چاک روی توأم، کعبه نیز هم گـرم طـواف کوی توأم، کعـبه نیز هم من در نـماز سوی توأم، کعـبه نیز هم مـدیـون آبـروی توأم، کـعـبـه نـیـز هم ای قـبـله گـاه، کـعـبـۀ سـیـار، یا عـلی کعـبه اگر چاک گـریـبان گـشوده است ثابت نمود، عاشقـت از قبل بوده است صحنی که خاک مقدم مریم زدوده است در را به روی بنت اسد وانموده است مختصِ توست، مُعجـزِ بسیار، یا علی دادم ز کف به شوق مدیحت، قـرار را واجب شده است سجـده کنم نام یار را میزان کجاست، تا که بسنجد عـیار را از راه تـو شـنـاخـتـه ام پـروردگـار را ماتـم از این شـبـاهـت رفـتار، یا عـلی در لا اله غـیر تو خـوانـدیـم، جـا نـشد قطعاً کسی بـرای دلـم مـرتـضی نـشـد مؤمن نشد هر آنکه ز کفـرش دوا نشد پس لا شـریکٓ لَهْ که حـقـیقـت ادا نشد دارم به کـفـر میرسم ایـنـبار، یا علی آنـقـدر مِی زدم عـلـنی عـشـق میکـنم امشـب اویـسم و قـرنی عـشـق میکـنم با جـملۀ یَـمـت یَـرنی عـشـق مـیکـنـم من با ابالحـسن، حـسنی عـشق میکنم دیــوانـهام، پـیـالـه نـگـه دار یـا عـلـی عشقـم اگر علیست سرِ دارَم آرزوست من سر گـذشتِ میـثم تـمارم آرزوست خرما فـروختن بـشود کـارم آرزوست رسـوا شـدن مـیـانـۀ بـازارم آرزوست بـالای دار از تـو زنـم جـار، یا عـلـی هرکس که دید اوج تو را بال و پَر فروخت نهج البلاغه از نمک تو شکر فروخت آنقدر غمزههای نگاهت، نظر فروخت هر کس که دید سر به جنون زد جگر فروخت عـشاق را تـویی تو خـریـدار، یا علی پر میدهـیم مـرغ دل خویش تا نجـف كـنج ضـریح گـوشه ایـوان طلا نجـف پُر شد قـنوت هر شبم از ذكر یا نجف من سالهـاست خـواستهام از خدا نجف خواندم دعـای وصل تو بسیار، یاعلی سر میدهم سروش نجف روزیام کنید ابر گـنـاه پـوش نـجـف روزیام کـنـید هستم پـیاله نوش نجف روزیام کـنـید دیدار می فـروش نجـف روزیام کنید پس تا نجف بگو: صد و ده بار یا علی در این مسیر دیدۀ گریان مُقـرب است در صحن شاه، ریگ بیابان مقرب است در خانهای که کلب نگهبان مقرب است زانو زدن مـقابـل ایـوان مـقـرب است پس سجده میکنم به تو اینبار، یا علی گر چه بـرات، مالـک اشـتر نمیشویم مـقـداد نـیـسـتـیـم، ابــوذر نـمـیشـویـم سلمان نـبـوده محـرم این در نمیشویم حـتـی غــلام خـانـۀ قـنـبـر نـمیشـویـم امـا تویی هـمـیـشه مـددکـار، یا عـلـی توحید محض، باعث ایجاد حیدر است بالای عـرش افضل اوراد حـیدر است آنکس که جام دست نبی داد حیدر است زهرا عروس خانه و داماد حیدر است ای در نگـاه عـشـق، عـلـمـدار یا علی مولی الـمـوحـدین، نـفـحات پـیـمـبـری نَـفـسِ رسـول، بـاب حـیـات پـیـمـبری رمـز شـفـاعـت، عـرصات پـیـمـبـری مِـیـلِ حـیـات و کُـنهِ صفـات پـیـمـبری پیـغـمـبر است بر تو گرفـتار، یا عـلی حُبّ عـلی نتـیـجـۀ احسان فـاطمهاست او هـل اتای فاطمه، قـرآن فاطمهاست اسباب شادی لـب خـندان فـاطـمهاست این مرد مهربان به خدا جان فاطمهاست زهرا تو راست یار و وفـادار، یا علی آنجا که نیست نام تو جای نشست نیست گمراه هر کسی که ز جام تو مست نیست بر روی دستِ دست خداوند دست نیست این ورطه جای آنکه یقینش شکست نیست لعنت به هر که میکند انکـار، یا علی ای شـیـر پـاک، ای ثـمـر لـقـمۀ حـلال خونم حلال تو شده یا سیف ذیالجلال گرما بـده شـراب شود غـورههای کال ما را به غیر هجر نجف نیست یک ملال امضا بـزن به نامـهام ای یار، یا عـلی ای اولـیـن تـلاوت قــرآنِ قــبـل از آن ای اولیـن امـام مـسـلـمـان قـبـل از آن آیـات مــؤمـنـون نــمـایـان قـبـل از آن ای صاحـب ولایت دوران قـبـل از آن قرآن بخوان بگو تو ز اصرار، یا علی قـاری شدی و تـیر و سنانت نریخـتـند سـنگ جـسـارتی به لـبـانت نریخـتـنـد با خیزران به سمت دهانت نریـخـتـنـد مـشتی حـرامـزاده به جانت نریخـتـنـد وای از حسین و مجلس اغیار، یا علی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
«فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم» پُـر شد از مهـر علی پیـکـره و بنـیادم مست میـخـانه شـدم یـاد نجـف افـتـادم بـنــدۀ حــیـدرم و از دو جـهــان آزادم ساقـی امشب بده بـاده به شعـف آمدهام بـا امـیـدی بـه سـر خــم نجـف آمـدهام امشب از عشق تو مولا همهجا ریخت به هم از قدومت همۀ ارض و سما ریخت به هم بهر دیدار تو ای شاه، گدا ریخت به هم بیسبب نیست که این سینۀ ما ریخت به هم صدف کعبه شکست و گوهرش پیدا شد فـاطمه بنت اسـد هم قـمـرش پـیـدا شد آمدی و حرم از شور و نوا پر شده است کعبه از جلوۀ الطاف خدا پُر شده است جامهای تهی از لطف شما پر شده است عالم از نعـرۀ مسـتانۀ ما پر شده است ما همه مست تو هـستیم همه مجـنونت سالـیانی است که هـستیم همه مدیـونت ای که بر هر دو جهان حکم ولایت داری بر سر سائل خود دست حـمایت داری نسل در نسل به ما ویـژه عنایت داری بر همه انس و ملک حکم امامت داری بهر هر سوختهدل یار علی باشد و بس تا ابـد سیـد و سالار عـلی بـاشد و بس
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
مگر نه اینکه نجـف شاد میکند ما را بـریـز بـاده که مشـتـاق سـاغـرم یـا را به ساحل آمدگـانیم و تـشنه، این ساقی شـراب میکـند از لـطـف آب دریـا را طرب کنید و به یک کوزه اکتفا نکنید به کوزهای نتوان طی نمود صحرا را تویی علی که همه سنگریزهها دُر شد به عشق فـاطمه هر جا گـذاشتی پـا را تویی علی که نیاورده وحی را جبریل جز آنکه فـاش نموده است نقـطۀ با را تویی علی که خدا گر به خاطر تو نبود کـنـار نیل رهـا کـرده بـود مـوسـی را خدا نـبـودهای اما خـدا پس از خـلـقـت چــرا گـذاشـت پـس از لا الـه، الاّ را؟ به ذوالفـقـار تو اسلام زنده شد، قـرآن چـرا قـسـم نخـورد عـادیـاتِ ضبحا را نـرفـتـهام بـه هـوای غـزال رعــنـایـی که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را بـه یـمـن آمـدنـت ای مــعــلـم خـلـقـت خـدای داده بـه افـلاک حـکـم بـرپـا را دم مـسـیـح اگـر زنـده میکـنـد، مُـرده دم تو زنـده نگـه داشته ست عـیسی را ضریح نیست لبالب شراب انگور است به حق فـاطـمه تَر کـن عـلی لب ما را بـیـا و رزق زیـارت برایـمـان بنـویس زیـارت نـجـف و کـربــلای زیــبـا را عجوزهای که لباس عـروس میپـوشد چـقـدر خـوب تو دادی جـواب دنـیا را به عشق روی علی پیریام جوانی شد نـخـوانـدهایـد مـگـر قـصـۀ زلـیـخـا را به کهف راه ندارم به حضرتش گویید سـگی نـهـاده بر این در سر تـمـنّـا را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
تـا غـرق نـور حـیـدر کـرار میشـوم از روزگـار شبزده بـیـزار میشـوم هر شب به ذکر ناد علی خواب میروم هر صـبـح با اذان تو بـیـدار میشـوم در آسـتـان نـوکـری از نـسـل قـنـبـرم از رهــروان مـیـثـم تـمّــار مـیشــوم در روز حشر، روز جزا، روز انتـقـام از فـرقـۀ سـقـیـفـه طـلـبـکـار میشوم ای آبـروی شـهـر رجـب، آبـرو بخـر مبـعـث اگر نجـف نـروم زار میشوم من را ببر نجف که به هر بوسه بر ضریح انـدازۀ هــزار سال وفـادار مـیشــوم مـمدوح شعر من، سلهام ناز خـندهات سلطـان تویی و شاعر دربار میشوم من در خـیال مُردن"اِبنِ سُكِـيت" وار با آرزوی مـرگ سبـک بـار میشـوم مجنون درس عاشقی و سر به زیریام سایه نـشـین حـضرت عـمّـار میشوم دنـبـال رد پـای ابـوذر بـه تـیـغ شعـر فـریـاد سـرخ لـشکـر مخـتـار میشوم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کـعـبه طوافـت کند مـوقـع مـیـلاد تو سیـنه درانـیده و گـشته مکان زاد تو دُرّ گـران زمـان در صـدف خـلـقـتی بیت خدا شادمان، چون شده صیاد تو خـانۀ خـالـق شده زادگـهـت یا عـلـی زاد چنین در جهان هست فقط زاد تو جمله زنان بهـشـت یـار به بنت اسـد تا که مبـارک شود لحـظـۀ ایـجاد تو قـصۀ میـلاد تو گـشت دهان تا دهان کون و مکان مست شد از میِ رخداد تو بیت خـدا مأمن و زادگهت بوده است معنی آن این بود حق شده هـمزاد تو سیزده ماه رجب، چون که فرا می رسد هـر دل ویـرانـه ای میشـود آبـاد تو خالقت از نام خود نام تو را برگـزید زنـده کـند مُـرده را نـام فـرح زاد تو آمـدی وعــدل را نـوبـت ابــراز شـد عـدل خـدا شـد بـپـا از طـرق دادِ تـو ساقی کوثر تویی، وعده ما محشرست تـشـنـه بـیـائـیم مـا بر سـر میـعـاد تو عـشق تو سرمـایه ما به دو دنـیا بود در دو جهان چشم ما هست به امداد تو آنچه غم از دل برد، قلب جلا میدهد ای یل خیبر شکن، هست فقط یاد تو
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
اى فـلـسفۀ خـلـقـت تـو راز خـداونـد آغـاز تو هـمـسوست به آغاز خداوند با آمدنت كعبه به هم ريخت؛ ترك خورد ديـديـم هـمـه قـدرت اعجـاز خـداونـد با آمدنت نـظـم گـرفـتهست دو عـالـم كوك است از آن روز همش ساز خداوند ذهـنم وسط نافـله درگـير همين است بـايـد بكـشم نـاز تو يا نـاز خـداونـد؟ اى جان كه زمين با قدمت شكل گرفته دنـياى خـدا در حرمت شكـل گرفـته چشمان شما چرخ دهد شمس و قمر را انگـشت تو تعـين كند رزق سحـر را با وصلۀ كفشت همه حيران تو گشتند مبهـوت نمودى تو على اهل نظر را فـتـح در خـيـبر كه نـشد معـجـزۀ تـو تفريح تو اين شد بكنى قـلعه و در را غير از تو كه تسكين بدهد زلزلهها را؟ در دست تو ديديم فقط اصل هـنر را مـا از تـو نـداريـم به غـيـر تو تـمـنـا جان خواهى ز ما؟ اى به روى چشم بفرما الـمـاسِ دلـم كار بـيـابـان نـجـف بود روى لب من مدحت سلطان نجف بود جبريل نوشتهست كه از روز ولادت دستـش همۀ عمر به دامان نجف بود تا ديد همه سجـده به درگاه تو كردند چشمان نبی خيره به ايوان نجف بود ممنون تو هستيم على جان كه به فضلت نانى كه شده قسمت ما نان نجف بود ما نان تورا خورده نمك گير غديريم سوگند به زهرا همه درگـير غـديريم هنگام رجزهاى تو و وقت نبرد است افتاده فشار همه رنگ همه زرد است جبريل هـراسان به خدا گـفت: خـدايا میبينى على در دل اين دشت چه كردست؟ با نعرۀ تو كُرك و پَر از كفر فرو ريخت حالا به جلو آيد اگر مثل تو مرد است طورى زدهاى گردن دشمن كه خدا گفت الحق كه على خاص و منحصر بفرد است اصلاً تو كجا؟ شعـر كجا؟ با قـلم من مـدح تو فـقـط كار خـدا هست يـقـيـناً
: امتیاز
|
رباعی های ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خورشید ز شهر مکه چون سر میزد در سـیـنـه، کـبـوتـر دلـم پـر مـیزد وقـتـی به حـریـم کعـبه رفـتـم، دیـدم هــسـتی درِ خـانـه عـلـی در مـیزد ****** محمد جواد غفورزاده ****** روزی که علی به کعبه آمد به وجود از بهر علی خدا در از کعـبه گشود در بـسـته بـداد خـانـه خـود به عـلی حـقـا که عـلیست خانه زاد مـعـبود ****** سید علی اصغر صائم ****** دانـیکـه چـرا عـلـی امـام ذی جـود در خـانه حق ز مـادر آمد به وجـود مجـمـوع مکـاشـفـان دنـیا بـه یـقـیـن گـفـتـند عیان ز پرده شد بود و نبود ****** احـمـد تـیـمـوری ****** از نـور ولایتت جهان سرشار است هر کس که تو را ندید روزش تار است هر چند که دیر است ولی میفهـمند فردای بدون تو چه حسرتبار است ****** یـوسف رحـیـمی ****** در مخزن لا یموت دردانه عـلیست در كون و مكان امیر فرزانه علیست در كعبه ظهـور كرد تا بر همه كس معلوم شود كه صاحب خانه علیست ****** صـغـیر اصفهانی ******
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
به میزان گران سنجی از این بهتر نمیآید دگر مانـند حـیـدر آسمان گـستر نمیآید به سوی کعبه دیگر من نمازم را نمیخوانم که زیبا قـبـلهای آمد و زیـبـاتر نـمیآید نهاده نام خود بر وی عـلیِّ عالی اعلی مگر زین جلوه زیباتر ز دستش بر نمیآید؟ زمین میلرزد از گامش که در وقت رجزخوانی صدای پلک چشمی هم ز دشمن در نمیآید یدالله است و شیرافکن که از یک گردش چشمش نفـس در سیـنه میماند و بالاتر نمیآید نبرد از مرتضی آموز کز درس نبرد او غزالی کمتر از عباس جنگاور نمیآید خدایش خوانمش هرگز بشر میگویمش اما به هر صورت حساب آرم حسابم در نمیآید چگونه وصف او گویم چگونه مدح او خوانم که وصفش با قلم در لوح و این دفتر نمیآید زمین دردانهای از دست دادی و نفهمیدی نـمیآیـد نـمیآیـد دگـر حـیـدر نـمیآیـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خـوشم با حُـبّ حـیـدر قـد کـشـیدم دلــم را از هـمـه عــالــم بــریــدم به غـیر از مرتضی چیزی ندارم به غیر از مرتضی چـیزی ندیـدم چه شوری در دلم افکنده عشقـش پُر از عشقم، پُر از از خوف و امیدم خـوشم حـلـقه به گوش این سرایم به هر محـفـل ثـنـایـش را شنـیـدم حـیـاتـش سـاده تر از بنـدگـان بود عجـب شـاه و امـیـری بـرگـزیـدم گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه مگر عـقـلم کم است از او نخوانم مـگـر کـم آبــرو از او گــرفــتــم دل من زیر و رو شد از شبی که به دستـم در حـرم جـارو گـرفـتـم خـراسـان و نـجـف، این آبـرو را هم از این سو، هم از آن سو گرفتم عـلی گـفـتم که زهـرا شـاد گـردد چه پـاداشی از این بـانـو گـرفـتـم گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه خـدا رو کـرد بـا او گـوهـرش را تـجـلّـی صـفـات و مــظـهـرش را زمـان وحـی نــور قــل هــوالـلـه مـیـان کـعـبه خـوانـده مـادرش را نـبـی هـم در شب تـاریـک فـتـنـه به حـیـدر میسـپـارد بـسـترش را مـــیــان اوج پـــرواز نـــمـــازش به سائـل میدهـد انـگـشـتـرش را همه بیتاب بـر سـجـده میافـتـنـد اگـر افــشـا نـمـایـد قــنــبــرش را گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه نـجــاتــم داده اســتــغــفـارهـایـش دلــم را بُــرده بـا رفــتــارهـایـش شـده سـرتـا سـر نـهـج الـبــلاغــه نَــمـی از بــاطـن پــنــدارهــایـش ملائک از شعف هو میکـشـیـدند هـمـیـشـه لـحـظـۀ پـیـکـار هـایـش نـبـی دلـگـرم بــازوی عـلـی بـود به جـای تـک تک سـردارهـایـش چنان از قلعه در را مرتضی کـند تـرک بـرداشـت تـا تــالارهـایـش گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه رهـا کـردن مـرامِ پـیـر من نیست به دست دیگران زنجیر من نیست مــرا دیــوانـه مـیخـوانـنـد مـردم اگر مجنون شدم تقصیر من نیست اگر از مرتـضی کـمـتـر بـخـوانـم اثـر بر نـالـۀ شـبـگـیـر من نیـست بــــدون گـــوهــــر حُــبّ ولایـت به غیر از معصیت تکبیر من نیست گـره خـورده دلـم بـا حُـبّ حـیـدر به جز این عشق در تقدیر من نیست گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه ازل از جـام خـود بر ما چـشانـده هــمـیـن بــاده دل مـا را کـشـانـده زمــان خــلــقــت آب و گـــل مــا کـمـی خـاک عـبـایش را تـکـانـده کسی که روی دوش مصطفی رفت یـتـیـمـان را سر دوشـش نـشـانـده خــدا هـم از زبــان مــرتـضایـش پـیـمـبـر را شب معـراج خـوانـده به شوق وعـدۀ «یا حارَ هَـمْدان»¹ بـرایـم طاقـت و صبـری نـمانـده گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه برای مـؤمنـین یعـسوب دین است خـداونـد کــرم روی زمـین اسـت عـــبــای وصــلـه دار کـهــنــۀ او تجلّیِ هـمان حِـصن حَـصین است نــشـسـتـن زیــر ایــوان طـلایـش بـرایم بـهـتـر از خُـلـد بـرین است اگـرچه منـکـرانـش هم نـفـهـمـنـد فـقـط حـیـدر امـیـر المؤمنین است بـه یـمـن شـیـر پـاک مــادر خـود تمام عـمر، حرفم این چـنین است گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
به نامِ ذوالفقاری که غَضب را خاک کرده خلیلی که جهان را از هُبلها پاک کرده شجاعـت پیـشِ مولایم علی معـنا ندارد چرا که کعـبه را دورِ سـرِ او آفـریـدند بــرای احــتــرامِ مــادر او آفـــریــدنــد یقین ذکر تمام انبیاء هم «یا علی» هست ندارد دردِ دنیا، دردِ مـردم بوده دردَش هـزاران مثلِ حاتم مُستـمندِ دورِگـردَش علی در هر نبردی جنگ را فرجام دادهست برای ضربهاش در جنگ او وسواس دارد غَضب دارد ولیکن بیشتر احساس دارد علی دریایِ بیپایانِ صبر و کوهِ درد است اگر چه بخشش و جودِ علی بسیار بودهست ولی در هر نبردی او یلِ قهّار بودهست به خاطر دارد او مُحتاجِ در هر خانهای را فقط شمشیر نه؛ در دستهایش بویِ نان داشت همیشه رویِ دوشَش بقچهای از آسمان داشت فـقـط او میتواند اینچـنـین مظلوم باشد فقط او میتواند کارِ چندان سادهای نیست شبیهِ او امیـرِ اینچـنـین افـتادهای نیست علی انگـیزۀ خـلقِ زمین و آسِمان است
: امتیاز
|
رباعیات مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
نازد به خودش خدا که حـیـدر دارد دریــای فــضـائـلـی مـطــهّــر دارد هـمـتـای عــلـی نـخـواهـد آمـد والله صد بـار اگـر کـعـبـه تـرک بردارد ********************** سر چشمۀ عشق با عـلی آمده است گل کرده بهشت تا عـلـی آمده است شد کـعـبه حـرمـخـانـۀ میـلاد عـلی کز کعـبه صدای یا عـلی آمده است ********************** از « عین » علی عـیـون ما بیـنا شد وز « لام » عـلـی لسان ما گـویا شد در « یای » علی نـور خـدا را دیدیم زان نـور مـحـمـد و عـلـی پـیـدا شد ********************** دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت جز نـور تو در عرصۀ آفاق نـیافت هـنگـام نـهـادن قـدم بـر سـر خـاک دیوار حرم به احـتـرام تو شکـافـت ********************** ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین! حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود ********************** چـون نـامـۀ اعـمـال مرا پـیـچـیـدند بردند و به میـزان عـمل سنجـیـدنـد بیـش از همه کس گـناه ما بود ولی ما را به مـحـبـت عـلـی بخـشـیـدنـد ********************** برخـیـز که قـدسـیـان جوابت بدهند وز کـوثـر مـعـرفت جوابت بدهـنـد چون ماه رجب باشد و اعـیاد عـلی این روز دعـای مستـجـابت بدهـنـد ********************** من از ازل به مهر علی خو گرفتهام درس خـداشنـاسی و نیـرو گرفـتهام از مـرشد طریـقـت خود شاه لافـتی خوی محـبـت از کـرم او گـرفـتهام ********************** از کـعـبـۀ حـق بـانگ جـلـی میآید آوای خــوش لــم یــزلــی مــیآیـــد بشنو که سروش وحی حق میگوید آغـــوش گـشـایـیـد عــلـی مــیآیــد ********************** ذکرمن، تسبیح من، ورد زبان من علی است جان من، جانان من، روح و روان من علیست تا علی دارم ندارم کار با غیر علی شکرلله حاصل عمرگران من علیست ********************** گفتم ز چه کعبه را به عالم شرف است وان خانه مطاف اهل دل صف به صف است گفتا که گهر مایۀ ارج صدف است این عاصمه زادگاه میر نجف است ********************** هر کس که شود داخل حصن حیدر ایـمـن بُـوَد از عـذاب روز محـشـر جز مـهـر عـلـی و آل چـیـزی نـبود سرمـایـۀ طـوبـا و بهـشت و کـوثـر ********************** با آمـدنت عـشـق و صفا معـنی شد گـلـزار جهـان ز مـقـدمت زیـبـا شد ********************** تـا حُـبّ عــلـی و آل او یـافـتــهایــم کام دل خـویش مـو به مـو یـافـتهایم وز دوستی عـلی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبـرو یـافـتهایم ********************** آن شب که چراغ کعبه انوار تو بود جبـریل امین محـرم اسـرار تو بود ********************** تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است مستی قلب عاشقم از جام کوثر است بر سر در بهشت خدا حک شده چنین بختش بلند هر که گرفتار حیدر است ********************** با شـوکـت بی نـظـیـرش آمد از راه می آید از آسـمان و در دستـش مـاه ********************** مـیـدان بـلاغـت است دیـوان عـلـی کس چون بنهـد قـدم به میدان عـلی هر نکته که بوی عشق میآید از آن یـا زان محـمـد است یـا زان عـلـی ********************** آنسان که به جز خدای معبودی نیست مانند عـلی به کعـبه مـولودی نیست ********************** بر مولد کعبه از دل و جان صلوات تـقـدیـم به ارواح شهـیدان صلوات مـیـلاد امـیـر مـؤمـنـان آمـده اسـت بفرست بر آن گوهـر تابان صلوات ********************** يا علی ذاتت ثـبوت قـل هـو الله احد نام تو نـقـش نگـيـن امرِ اَلله الصّمـد لم يلِد از مادر گيتی و لم يولَد چو تو در جهان بعد از نبی، مِثلت لهُ كُفواً احد ********************** حـقّـا كه حـقـيـقـتـاً عـلـی حـق باشد حق است علی ز حق كه بر حق باشد ديـديـم خـطـی بـه دفـتـر لـم يـزلـی حق با عـلی و عـلی مع الحـق باشد ********************** هر دل كه شكست ره به جايی دارد هـر اهـل دلـی قــبـلـه نـمـايـی دارد با آنـكـه بُـوَد قـبـلـۀ ما كـعـبـه ولـی ايـوان نجـف عَـجـب صفـايـی دارد ********************** اين گفت: بزرگ و نامدار است علی آن گفت كه مرد روزگار است علی امّا به حقيقـت او نه آنست و نه اين آئـيـنـۀ ذات كـردگـار اسـت عــلــی ********************** روز ايجاد كه حق خلقت دنيا میكرد در پسِ پرده، علی بود تماشا میكرد بـلكـه از آيـنـۀ كُـنـتُ نـبـيّاً چو نـبی سِير در آب و گِل آدم و حوّا میكرد ********************** بر مخزن غيب، باب مفتوح، عليست گيتی همه كِشتی و در او نوح، عليست آن روح كه مبـدأ حـيـات همه است در قالب آفرينش، آن روح، عليست ********************** گـفتم كه عـلـی، گـفت بگـو سِـرُّ الله گـفتم كه عـلی، گـفت بگو عـيـن الله گفتم كه به وصفش چه بگـويم گفـتا لا حــــول و لا قــــوة إلّا بـــالــلــه ********************** فـرمــود رسـول قــادر لــم يــزلــی در شأن وصيّ خويش با صوت جلی افـضل بُـوَد از طاعـت كلّ ثـقـلـيـن يك ضربت روز خندق از دست علی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
با آمـدنت عـشـق و صفا معـنی شد گـلـزار جهـان ز مـقـدمت زیـبـا شد ********************** آن شب که چراغ کعبه انوار تو بود جبـریل امین محـرم اسـرار تو بود ********************** قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد ایمان به جز از حُبِّ علی پایه ندارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
کـعـبـه آن قـبلـگـه اهـل نـیاز مـأمن امن و حـریـم اعـجـاز خـبری بود به زیبـایی وحی که شود نازلِ بر میـر حجاز
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
به لطف خـدا سائـل این درم هـوای نـجـف آمـده در سـرم تو ای سـاقـی بـا محـبّـت بـیا بـده قـطرهای از مِیِ کـوثـرم منم آن زمین خورده روزگار به عشق تو دادند بـال و پرم اگـر که شوم عـاشق غیر تو کند عـاق مـولا، مـرا مـادرم پـدر مـادر و جـان نـا قـابـلـم فـدای تو ای خـانـه زاد حـرم علی یا علی یا علی بوده است منـاجـات شبـهـای پیـغـمـبرم تــویـی مـعـنـی اسـم اعـظـم عـلی محـبّ تـو خـوبـانِ عــالـم عــلــی تو بودی زمانی که دنیا نبود نـشـانـی ز آدم وَ حـوّا نـبـود تو مولـود کعـبه نـبـودی اگر مقامش که این قدر، بالا نبود و حـسّی به نـام محـبّت نبود اگر که مُحبِّ تو زهـرا نبود مسلمان نبود و مسلمان نمرد کسی که دلـش با تو آقـا نبود خـدا این زبـان را نمیآفـرید اگر یا عـلـی ذکر لب ها نبود تو ساقی کوثر نبودی، بهشت چـنـین باب میـل دل ما نبـود غـلامـیِّ تـو سـرنـوشت مـن است تو هر جا که باشی بهشت من است تو مـاه شـب تـار پیـغـمـبری تو آگـه ز اسـرار پیـغـمـبری خدیجه است همراه و هم سنگرت تو آن اولیـن یـار پیـغـمـبری تو السابـقـونی، تو سر حلـقـۀ تـمـامیِ انـصــارِ پیـغـمـبری به کوری چـشم فلان و فلان همیشه تو غمخوار پیغمبری حریـف محـمد نـگـردد کسی اگر تو عـلـمـدار پیـغـمـبری نـدیـده زمـانـه شـکـسـتـت عـــلـی بُـوَد قـهـرمـانی به دسـتـت عـلــی تو والایی و صاحب پرچمی ولیـعـهـد پـیـغـمـبـر اکــرمی تویی اولین قـاری مـومـنـون تو بالاتـر از درک هر آدمی ز اسمت همه معجزه دیدهاند تو ذکر لب هـر مسیحـا دمی تویی چـارۀ کـل بـیچـارگـان به درد بــدون دوا مـرهـمـی چه سری است پنهان به خاک نجف رَوَد از دل زائرت هر غمی درِ خـانـۀ تو هـمـه راحـتـنـد تو خاکی ترین شاه این عالمی تـو بـر قـاتـلـت هـم وفـا میکـنـی به هر کـس که آمد عـطا میکـنی تو ایمان، تو قبله، تو قرآن من تو سبحانَ سبحانَ سبحانِ من تو صاحب، تو سرور، تو آقای من تو دلبر، تو مولا، تو سلطان من تو مشکل گشا، مهربان، با وفا تو مرهم، تو چاره، تو درمان من الـهـی نـگـردد جـدا یا عـلـی ز دامـان لطف تو دستان من چه کردند پیغمبران با همین علی جان علی جان علی جان من مرا زاده مادر که روزی شود فـدای سر قـنـبـرت جـان من مـنـم سـخـت، محـتـاج احـسان تو غـــلامــم غــلام غــلامـــان تـــو جهان بـندۀ مصطـفی و عـلی نمک گیر خیر النـساء و علی بهشت است جایی که اهلش شوند همه سر به راه خـدا و عـلی شنیدم که بود از ازل ارتباط مـیــان هـمـه انـبـیـا و عـلـی امان از کسانی که سر در گمند مـیـان مـعــاویـههـا و عــلـی الهـی بگـیریم، ما رنگ و بو ز مــردان بـیادعــا و عـلـی عـلـی بـنـدۀ مـال دنـیـا نـبـود حـقـوق نجـومی کجا و عـلی عـلـی ظـلـم در حـق مـلت نـکـرد به امـوال مـردم خـیـانـت نـکــرد عـلی با محبّت، عـلـی با وفـا علی سفره دار و خدای عطا علی خون دلهای بسیار خورد که اسـلام، حـالا شده دین ما اگر خسته از ظلم هر ظالمی علی را بزن مثل زهرا صدا به نام عـلی دل به دریا زدند تــمــام شــهــیــدان راه خــدا نوشته است تاریخ رأس حسین به جرم علی دوستی شد جدا چه بیکس شده مثل حیدر، حسین زند دست و پا، زیر خنجر، حسین
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
سپیده سرزده بود از کرانهها کم و بیش نشد به شعر کشم پای وصف حق را پیش نشسته، خسته، پریشان، کنار دفتر خویش زدم دو دست توسل به عقل دوراندیش "چـراغ مُـرده کجـا شـمع آفـتـاب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا " کرانههای افـق رنگ مهـربانی داشت زمینِ بیـت، تـمـنـای میـزبـانـی داشت خـدا برای بشر فـیض آسـمانی داشت ز ساق عرش، خبرهای آنچنانی داشت صدای هـلهـله از بـطن عـرش میآمد عزیـزِ عـرش، به دیـدار فـرش میآمد بـبـین که لـرزه بر انـدام کعـبـه افـتاده دعای فـاطمه بر سنگِ کعبه جان داده شکـسـته رکـن و به حـال قـیـام آمـاده و بیت، غـرق تـمـاشای سـاقـی و بـاده به جای جای حرم، نقش تو نشانۀ توست "کرم نما و فرودآ که خانه خانۀ توست" دخـیـل بسته حجـر در کـنار دیـوارش به انـتظار نـشـسته به شـوق دیـدارش نهاده گوش به دیوار و مست گفتارش علیست گرم سخن، یا که حیِّ دادارش؟ سه روز کعبه به دور سرش طواف کند به برتری عـلـی از خود اعـتراف کند دوباره کعبه ترک خورد و خانه غوغا شد سه روز بعد حـرم گـرم در تماشا شد زمینِ تـب زده آن دم شبـیـه دریـا شـد که روی مـادر شـیـر خـدا هـویـدا شـد خـبـرتـرین خـبـرِ روزگـار آمد و بس بـرای عـالـمـیـان افـتـخـار آمـد و بس
: امتیاز
|